حس غريب زندگي |
Friday, October 12, 2007
● پادشاهي که يک کشور بزرگ را حکومت مي کرد باز هم از زندگي خود راضي نبود. اما خود نيز علت را نمیدانست.
........................................................................................روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم میزد . هنگامی که از آشپزخانه عبور میکرد ، صدای ترانهای را شنيد . به دنبال صدا ، پادشاه متوجه يک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی ديده میشد .پادشاه بسيار تعجب کرد و از آشپز پرسيد : چرا اينقدر شاد هستی ؟آشپز جواب داد: قربان ، من فقط يک آشپز هستم . تلاش میکنم تا همسر و بچهام را شاد کنم . ما خانه حصيری تهيه کردهايم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داريم . بدين سبب من راضی و خوشحال هستم. پس از شنيدن سخن آشپز ، پادشاه با نخست وزير در اين مورد صحبت کرد . نخست وزير به پادشاه گفت : قربان ، اين آشپز هنوز عضو گروه ۹۹ نيست . اگر او به اين گروه نپيوندد ، نشانگر آن است که مرد خوشبينی است . پادشاه با تعجب پرسيد : گروه ۹۹ چيست ؟نخست وزير جواب داد : اگر میخواهيد بدانيد که گروه ۹۹ چيست ، بايد چند کار انجام دهيد : يک کيسه با ۹۹ سکه طلا در مقابل درِ خانهء آشپز بگذاريد . به زودی خواهيد فهميد که گروه ۹۹ چيست .پادشاه بر اساس حرفهایِ نخست وزير فرمان داد يک کيسه با ۹۹ سکهء طلا را در مقابل در خانه آشپز قراردهند . آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کيسه را ديد . با تعجب کيسه را به اتاق برد و باز کرد . با ديدن سکه های طلايی ابتدا متعجب شد و سپس از شادي آشفته و شوريده گشت . آشپز سکه های طلا را رویِ ميز گذاشت و آنها را شمرد . ۹۹ سکه ؟ آشپز فکر کرد اشتباهی رخ دادهاست . بارها طلاها را شمرد . ولي واقعا ۹۹ سکه بود . او تعجب کرد که چرا تنها ۹۹ سکه است و ۱۰۰ سکه نيست . فکر کرد که يک سکه ديگر کجاست ؟ شروع به جستجوی سکه صدم کرد . اتاق ها و حتي حياط را زير و رو کرد . اما خسته و کوفته و نااميد به اين کار خاتمه داد .آشپز بسيار دل شکسته شد و تصميم گرفت از فردا بسيار تلاش کند تا يک سکه طلايي ديگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به يکصد سکه طلا برساند .تا ديروقت کار کرد . به همين دليل صبح روز بعد ديرتر از خواب بيدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا وی را بيدار نکرده اند . آشپز ديگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمیخواند . او فقط تا حد توان کار میکرد . پادشاه نمیدانست که چرا اين کيسه چنين بلايي برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزير پرسيد .نخست وزير جواب داد : قربان ، حالا اين آشپز رسما به عضويت گروه ۹۹ درآمد . اعضایِ گروه ۹۹ چنين افرادی هستند : آنان زياد دارند اما راضی نيستند . تا آخرين حد توان کار میکنند تا بيشتر بدست آورند . آنان میخواهند هر چه زودتر " يکصد " سکه را از آن خود کنند . اين علت اصلی نگرانیها و آلام آنان میباشد . آنها به همين دليل شادی و رضايت را از دست میدهند و البته همين افراد اعضای گروه ۹۹ ناميده میشوند! ساعت Artmis 3:40 PM
|