حس غريب زندگي




Wednesday, November 30, 2005

داشتم به آيينه فکر می‌کردم و به آن کسی که اول بار آيينه را ساخته‌است . به اينکه چه فکری باعث ساخته شدنش شده ، چه مصرفی داشته و به چه مصرفی می‌رسد!
به اينکه آيينه قرار بوده تصوير جسم مقابل‌ش را منعکس کند ؛ به اينکه روزانه هر کدام از ما حداقل چند دقيقه و حتی شايد چند ساعت از روزمان را مقابل آيينه صرف می‌کنيم !
و از خودم می‌پرسيدم که با تصوير واقعی خودم در آيينه چقدر آشنايم ؟! چقدر خودم را در ايينه نگاه می‌کنم ؟! و چقدر خودم را در آيينه باز می‌شناسم .
و بعد تصوير تو و چشمهايت و طنين مصمم و گرم صدايت مقابلم مجسم شد ؛ که مرا آنچه هستم می‌نمايانی و مرا به خودم نشان می‌دهی . که نبايد ساعت‌هايم را مقابل چشمان تو به زيباتر جلوه کردن خود هدر کنم و به هزار آويزهء دلفريب بيارايم تا به چشمت بيايم .
در تو می‌نگرم ، به تو گوش‌ می‌دهم و خود را باز می‌بينم و می‌شناسم ، که تو مرا می‌بينی و مرا می‌نمايانی به من . منِ مرا ، آنچه هستم : با خطا‌ها و کمبودها و حواس‌پرتی‌هايم ؛ همچنان که با شعله‌ء چشمان و پيچ و خمِ گيسوان و سرخی‌‌لب‌هايم .
روبروی تو می‌نشينم ؛ در تو خيره می‌شوم و تو مرا تصوير می‌کنی شفاف ، صميمی ، صادق و زيبا همانگونه که تو يی .



........................................................................................

Tuesday, November 29, 2005

خدا بزرگتر از آنست ...
دنيای کوتوله هاست!
هر چه کوچک‌تر و بی‌بضاعت‌تريم خدايمان هم کوچک تر و ناتوان‌ترست. خدايمان را از دريچهء چشمانِ تنگ‌مان که ببينيم ، او را بي‌رحم و انتقام‌جو و زورگو و بی‌منطق و بی بخشش می‌بينيم . بی‌خبر از همه چيز و غافل از همه جا. نادان به آنچه هست و بی‌علاقه به‌ آنچه در راه است .
خدا خيلی بزرگتر از اين‌هاست؛ به اندازهء دلِ ما و به وسعت فکر و روحمان.
خدا خودِ ماست.



........................................................................................

Friday, November 11, 2005

در آستانهء فصل سرد
در آغوش گرم کوير
آسمان شکرخندی زد و
تو زاده شدی .

فصل خنکای وجودش را در تو دميد.
کوير گرمای آغوش را به تو بخشيد
و اسمان بی‌کرانگی‌ش را
و دو ستاره که در چشمان آسمانی‌ت بدرخشند.

«می‌خواستم آمدنت را سرودی عاشقانه بسازم »
يادت هست ؟
تو زاده شدی
نوا ها همه سرود ،
شاعرانه‌هايم همه عاشقانه
و عاشقانه‌ام سرود زنده‌گی ست .

تو از لبخند آسمان در دل کوير زاده شدی .



........................................................................................

Home