حس غريب زندگي |
Monday, September 15, 2003
● چند روزى نبودم كه بدينوسيله غيبتام رو موجه اعلام مى كنم:
........................................................................................چشمهام درد مى كرد. نمىدونم مال سيل اشكهاى ريخته بود يا فشار اشكهاى فرو خورده ؟! نتيجه ساعتها پشت كامپيوتر نشستن بود يا حاصل بى كارى طويل المدت ؟! حمله ميكربى ذرات گرد و غبار بود يا سيخ داغ آفتاب؟!.... هرچه كه بود الآن خيلى بهترم و اين يكى را خوب مىدانم چرا: بخاطر دل بزرگى كه با چشمهاى مهربانش نگرانم بود و من به دلگرمى حضور صميمىاش توانستم چند روزى بىدغدغه چشم به روى هم بگذارم.... ساعت Artmis 3:30 AM
|