حس غريب زندگي |
Monday, September 01, 2003
● ميتوني آدم باشى ،قلب باشى . قلب بمونى ...
........................................................................................دل جيگر سيخ بكشى كباب كنى. تو كوچه خيابونا هوار كنى : دل جيگر جار بزنى !!! مىشه با گوشت و با خون و استخوون با يك قلبِ قلب زندگى كنى. مىتونى امروزوفردا بكنى... كه يك عمرِ آزگار شب و روزها رو به هم وصله كنى بشنوى دوستت دارم خودتو پشتِ سرت قايم كنى و يك عمر ، مردنو زندگي كنى... مىشه آدم نباشى ، خيلى چيزهات خوب و خواستنى باشه! از اونايي كه همه ، واسهء اومدنت دعا كنند. ردِ بودنت رو تو خيال و رويا بگيرند... انقدر مشتاقِ بودنت باشند كه تند و تند ،همه رو اشتباهى به جاىِ تو جا بگيرند! از غمِ نديدنت بىتاب بشند. واسهء رسيدنت بىخواب بشند.... مىشه از راه برسى بيهوا و بيصدا ، بىادعا ... انقدر راست باشى كه بودنت تو باورِ هيچكى نياد... با يك قلبِ گرم و سرخ و واقعى دوست داشتن رو ياد بگيرى ميشه دوست داشته باشى ياد بگيرى در بدر دنبالِ دانايي برى واسه دوست داشته شدن ، يک عمر مرده بمونى !! مىشه توىِ لامكان غرقه بشى ... مىشه توىِ لامحال ، بعد عمرى يخ زدن زنده بشى جون بگيرى ! مىتونى عاشق باشى ، تا ابديت بميرى .... اونقدر كه عشقتو زنده كنى . دو هزار سال صبر كنى تا بتونى ، فقط يك روز زنده باشى! مى تونى فردا رو امروز بكنى و يک عمر آزگار شب و روز قلبتو فرياد بزنى و بگى دوستت دارم تا يك روز بالاخره ، بشنوى دوستت دارم و يك عمر مردنرو ، زندهگى كنى . ساعت Artmis 12:59 AM
|