حس غريب زندگي




Monday, March 19, 2007

Posted by Picasa

ای کاش آدمی

وطنش را همچون بنفشه‌ها

می‌شد با خود ببرد

به هر کجا که خواست.




........................................................................................

Monday, March 12, 2007

stranger than fiction رو اگر ندیدید ؛ ببینید.یک فیلم به شدت هوشمندانه و جادویی ؛ یک تصویرِ شاعرانه مدرن و یک قصهء پیچیده‌ء زیبا از زندگی . یک فیلم خوب و بیاد‌موندنی که دیدنش حالِ مفصلی داد که به‌شدت به موقع بود و به شدت چسبید.
خیلی فیلم‌های خوب ، وسطِ جنجال وقیحانه فیلم‌های بی‌ارزش و توجهِ متوقعانه‌ء فیلم‌هایِ متوسط ؛ ندیده مي‌مونند و نجیبانه هدر میرن.
خیلی حیفه که این همه تازه‌گی و زنده‌گی ندیده بمونه و حروم بشه.



........................................................................................

Thursday, March 08, 2007

........................................................................................

Thursday, March 01, 2007

دوباره ماه مارچ شد . این‌ سال هم مثل همیشه و مثل چند سال اخیر خیلی سریع و خیلی آهسته گذشت. در طول سال گذشته شاهد اتفاق‌های عجیب ولی واقعی! بودم که هر کدام می‌تونستند برای حکایت یک‌ سال یا شاید هم یک عمر کافی باشند! با همهء این احوال این سال هم مثل همهء سالهای دیگه گذشت و دوبار ماه مارچ از راه رسید. کمتر از یک ماه دیگه چهار سال تموم میشه که من از ایران اومدم بیرون.
و نشستم وسط باد ؛ خودم رو چهار لا پوشوندم اما نشستم وسط باد ؛ انقدر نشستم تا بتونم جرات کنم و لایه‌ها رو دونه به دونه در بیارم ؛ برهنه نشستم وسط باد.
نشستم اون وسط زیر سر پناه تا باد به من بورزه .
و بعد از زیر سر پناه نرم نرمک خزیدم بیرون و با ترس و تردید نشستم تا باد در من بوزه . نشستم و باد با سرسختی و بی‌ملاحظه ، شاید تمامِ ، سوراخ سنبه ها را درنوردید و روفت .
حالا باد هر وقت که بخواهد، از هر سو و به هر سو که بخواهد، هنوز و هر روز خواهد وزید.
دورهء نشستن اما به سرآمده .
باد مرا با خودش نخواهد برد.
می‌دانم نمی‌تواند .
مي‌داند.



........................................................................................

Home